گل یا پوچ

تا به حال خواستگاری رفته اید؟

تا به حال خواستگاری رفته اید؟(آقایون رو میگم). من هم مانند خیلی ها تا به حال خواستگاری نرفته ام. هرچه می دانم از شنیده های ما، در جامعه است. اما باید بپذیریم که خواستگاری نوعی انتخاب است. من به عنوان یک پسر از بین دخترهایی که مادرم به من پیشنهاد می دهد و یا آنهایی که خودم در نظر دارم، یکی را که دارای شرایط بهتری برای من است (از همه نظر) انتخاب کرده و به خواستگاری می روم. حال که جواب مثبت باشد یا منفی موضوع دیگری است. مهم این است من در بین موقعیت های مختلف یکی را انتخاب کرده ام.

این همان حق انتخاب است. تازه بعضی از آقا پسرها اولویت بندی هم دارند. یعنی اگر این نشد. بعدی ، میدانند که بعدی چه کسی است. چه رفتار، منش ، روحیه ای دارد. خلاصه اینکه کلی برنامه ریزی دارند.

اما نقطه مقابل، دختری است که به خواستگاری اش می روند. دختر چایی می آورد، کمی در جمع می نشیند و بعد، با اجازه ی بزرگ ترها با خواستگارش اندکی صحبت می کند. آن هم در یک اتاق جداگانه. و بعد همان روز یا چند روز دیگر جواب می دهد. بله یا نه خیر.

می بینید چقدر فرق است بین حق انتخاب یک پسر و یک دختر. نهایت برنامه ریزی یک دختر این است که چایی را اول به چه کسی تعارف کند و در صحبت های  فی ما بین به اقا پسر خواستگارش چه بگوید.

در واقع پسرها بین دخترهای مد نظر( که فقط خدا میداند چند تا هستند) حق انتخاب دارند. ودخترها فقط و فقط بین " بله و نه " حق انتخاب دارند.

اگر به این خواستگارش نه بگوید از کجا می داند خواستگار بعدی بهتر، پولدارتر، با خداتر، زیباتر است؟ اگر بله بگوید شاید نفر بعدی بهتر باشد. اگر نه بگوید شاید نفر بعدی وجود نداشته باشد. اگر وجو داشته باشد، کی می آید؟

اینها سوالهایی است که جوابش پیش پسرها است. پسرها می دانند نفر بعدی چه کسی است. می دانند کی به خواستگاری اش می روند. می دانند ...

به یقین این طور است که همانند یک پسر، که برای همسر آینده اش یک سری شاخص ها در نظر گرفته و با دیدن آن شاخص ها در وجود دختری به خواستگاری اش میرود. یک دختر هم برای همسر آینده اش شاخصی در سر داشته باشد. پس موقعی که پسری را دید مطابق همان شاخص ها چگونه باید رفتار کند؟

شاید اگر دختر حقیقت انتخابش را به آن پسر بگوید. او هم بتواند شاخص های خود را در دختر جستجوکند. و برای همیشه برای هم شوند.

شاید اگر با دیدن دارا بودن تمامی معیارهای انتخابش در پسر، او را از حقیقت انتخاب و کلامش آگاه نکند. یعنی چیزی به اسم حجب و حیا به او اجازه ندهد. باید شاهد باشد که پسر مورد علاقه اش ( باتوجه به معیارهای عقلانی) شاخص های خودش را در وجود دختری دیگر پیدا کند. و خود دختر هم مجبور شود به کسی که هیچ ربطی به فکرو اندیشه اش ندارد، بله بگوید.

من خودم راه اول را می پذیرم. اما اینکه چگونه باید اجرا شود و چگونه باید پیاده شود. موضوعی است که باید در مورد آن به پای میز گفتگو نشست. اینکه جایگاه مطلوب برای دخترها و جایگاه طلبه برای پسرها نباید عوض شود، یا اگر هم عوض شود ایرادی ندارد، لازم به بررسی بیشتری است.

می توان در این مورد به داستان حضرت موسی و دختران شعیب پیامبر اشاره کرد. نمی دانم شماها تا به حال گل یا پوچ بازی کرده اید. در شرایط فعلی انتخاب دخترها بین " گل یا پوچ " است.

نظرات 1 + ارسال نظر
هیچکس سه‌شنبه 18 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 12:39 ق.ظ

متاسفانه این جامعه ماست و زمانی درست میشه که تک تک این جامعه درست بشن. تو زمانه ای که وقتی یه دختر حتی اگه بطور غیر مستقیم به پسر پیشنهاد بده خوده همون پسر پیشه خودش فکرای دیگه میکنه چه انتظاری از بقیه هست. اگه یه پسر بیاد به دختر پیشنهاد بده هیچ جای کار نمیلنگه حتی اگه قبلش 100 جای دیگه هم رفته باشه/اما اگه یه دختر پیشنهاد بده پسره با خودش 1000تا فکر میکنه که اینی که الان به من پیشنهاد داده حتما دختر خوبی نیست!!!حتما قبلا به کسه دیگه هم پیشنهاد داده!!و از این حرفا در صورتیکه اگه به خودش نگاه کنه میبینه چند نفرو همزمان بهشون فکر میکرده!!
شاید اگه این اتفاق یروزی تو جامعه ما بیفته در و تخته ها بهتر بهم جور بشن

فقر آموزشی = فقر فرهنگی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد