خوشحالی ها یکسان است اما تفاوت ها سر به فلک گذاشته است. چه او که برای عروسی اش از کارت دعوت چند تومانی اسفاده میکند و چه او که از کارت دعوت چندین هزار تومانی. هر دو زوج به یک اندازه خوشحال هستند. یکی با دو نوع میوه پر از لک و پیس و یک نوع شام نه چندان مرغوب از مهمانهایش پذیرایی میکند. دیگری با چندین نوع میوهء مرغوب و انواع غذاهای با کیفیت. ولی هر دو خوشحالند.
یکی دختر خاله اش آرایشش میکند که به تازگی فارغ از کلاسهای آموزش آرایشگری شده دیگری صدها هزار تومان برای آرایش خرج میکند. یکی کت و شلوارش نزدیک به میلیون است. دیگری کت در بدنش لاف میزند و کراواتش قرمز جیغ است و پیراهنش سفید دامادی ولی باز هر دو خوشحالند.
یکی مهمانهایش را به منزل پدر دعوت میکند، البته زنانه طبقه بالا منزل همسایه است. دیگری بهترین سالن شهر راکرایه میکند. یکی مادر و خواهر و نزدیکان در زنانه و پدر و برادر و نزدیکان در مردانه از مهمان ها پذیرایی میکنند. دیگری کادر مجرب برای پذیرایی دارد. همگی دارای لباس فرم به همراه یک ارتباط بی سیم که خدایی نکرده یکی از مهمان ها از پذیرایی جا نماند.
یکی فقط خودش آن هم چون داماد است وارد مجلس زنانه میشود. دیگری مجلس زنانه و مردانه ندارد همگی کنار هم هستند. ولی باز هر دو خوشحالند.
یکی گروه نوازنده و خواننده اش چند جوان هستند که بعد از کلی دنبال کار گشتن و کار گیر نیاوردن با زحمت، چند باند دست دو و میکروفن تعمیری خریده اند و مشغول کار شده اند که خواننده اش از جواد یساری آن سو تر نمی رود. دیگری از یک گروه پیشرفته به همراه تمامی ادوات موسیقی و رقص نور و خواننده ای استفاده میکند که بعد از کلی آهنگ شیش و هشتی لس آنجلسی و چند آهنگ درخواستی، شروع به خواندن چند آهنگ ملایم می کند که عروس و داماد و مهمان ها تانگو برقصند و بعد با کلی مجلس گردانی اون ته مجلسی ها را هم به رقص در می آورد و بعد از عروس خانم می خواهد که پس از قطع موسیقی دسته گلش را به پشت پرتاب کند که اگر دست هر کس افتاد بختش باز شود. فقط باید مطمئن شود کسانی که میخواهند دسته گل را بگیرند همگی مجرد هستند تا که دست گل دست متاهل نیفتد. اما هر دو زوج خوشحال هستند.
یکی اگر بخواهد خدایی نکرده از مهمان هایش با مشروب پذیرایی کند؛ پسر عمو ها را مامور میکند که از یچه ها چند دبه زهرماری خریداری کنند و وقتش که شد همدیگر را با چشمک و اشاره خبر کنند که بروید توی آن اتاق یا که بالای پشت بام و بعد بصورت لیتری از این نا نوشیدنی استفاده کنند. دیگری چندین بطری با مارک معتبر را به همراه گیلاس خوری های پایه دار و یخ در گوشهء مجلس و یا سر هر میز می گذارد و همگی در کنار خانواده ها بدون چشمک و اشاره چند پیک کوچک استفاده میکنند. ولی باز همگی خوشحالند.
آری تفاوت ها سر به فلک می گذارد ولی خوشحالی ها یکسان است. پس اگر این تفاوت ها میزان خوشحالی ها را تغییر نمی دهد. چه چیزی باعث شکل گیری این تفاوت ها میشود؟
حتما باز فرهنگ است که باعث این تفاوت است؛ آری فرهنگ است. رفتارهای ما، ناشی از فرهنگ های ما ست. اما کدام رفتار صحیح است ؟ نه تنها این دو نمونه ازرفتار، که من بیان کردم. منظورم همهء نمونه های رفتاری ناشی از فرهنگ های متفاوت است. اصلا این که به دنبال پیداکردن رفتار صحیح باشیم درست است، یا اینکه سعی کنیم همهء فرهنگ ها را در کنار خود بپذیریم ؟
ببینید، ممکن است کسی بگوید؛ من در فرهنگی رشت داشته ام( در خانواده یا جامعه ای) که همه در آنجا یکدیگر را با فحش صدا میکنند. پس من هم میخواهم این کار را بکنم و شما هم که موافق پذیرفتن فرهنگ های مختلف در کنار هم هستید باید این رفتار من را بپذیرید. اینجا است که بحث خرده فرهنگ ها و فرهنگ حاکم ایجاد میشود. در بحث فرهنگ حاکم ما نمی توانیم هر طور که می خواهیم رفتار کنیم. چراکه دیگران حق اعتراض به ما رادارند. اما در خرده فرهنگ ها این اعتراض وجود ندارد. خرده فرهنگ ها نباید باعث خدشه دار شدن فرهنگ حاکم شود؛ ضمن اینکه همین خرده فرهنگ ها در جایگاهی دیگر خود فرهنگ حاکم هستند.حال فرهنگ حاکم چیست؟. شاید بتوان گفت؛ گزیده ای از بهترین خرده فرهنگ ها. حال معیار شناخت بهترین خرده فرهنگ ها چیست؟ اینجا است که کار سخت میشود. چراکه ما با تعدد افکار و سلیقه و آراء رو به رو هستیم. که در کمتر مواردی با یکدیگر همسو میشود واگر همسو شود آن مورد میشود فرهنگ حاکم. این است که تغییر فرهنگ حاکم در یک جامعه کاری بس طولانی و سخت است . که در خیلی از موارد هم جواب نمی دهد.
سلام . مرسی تحلیل زیبایی از خرده فرهنگ بود.