نسلی که سنت برایش ارزش بود و نسلی که در ازرشهایش سنت نبود.
و حال هر دو در مقابل یکدیگر ایستاده اند. یکی دیگری را متهم به سنت شکنی و دیگری آن را متهم به تحجروعقب افتادگی می کند. بی خبر از آنکه در حین این نزاع بی پایان، جهانیان در حال دویدن هستند. دویدنی که آنها را یه پیشرفت و تکنولوژی می رساند. تکنولوژی که امروز، از نگاه آنهایی که به دنبال بهانه هستند، بهانه ی جدایی نسل ها شده است. نسل هایی که نمی خواهند زبان یکدیگر را بدانند. این اسمش شکاف نسل ها نیست ، بلکه خودخواهی نسل ها است.
نسلی که نمی خواهد اینترنت را بپذیرد، نمی خواهد ماهواره را بپذیرد. نسلی که پیشرفت برایش بلای جان است و دشمن سنت. نسلی که او هنوز برای پسرش همسر انتخاب می کند. نسلی که دخترش منتظر شنیدن بله پدر است تا که خود بله بگوید حتی اگر بداند که هیچ وجه اشتراکی ندارد. که آن هم نمی داند. چراکه از ترس دیدن آفتاب و مهتاب باید در خانه بماند. و یا در صندوق قرار گیرد تا چشم نا محرم به او نیفتد (الفبای افغان – ساخته محسن مخملباف). نسلی که سر جای خود ایستاده است و قصد حرکت ندارد.
در مقابل آن، نسلی که قصد شنیدن حرفهای سنت را ندارد تا که ببیند خوب می گوید یا که بد، آن را عقب افتادگی می داند. دراز کردن پا جلوی بزرگ تر را عیب نمی داند. نسلی که آنقدر از سنت فراریست که از مدرنیته هم جلو زده است. نمی داند چطور از اینترنت استفاده کند. از ماهواره چطور استفاده کند.فضای چت روم فارسی را به آلودگی رسانده است. بلاخره نسلی که در برزخ سنت و مدرنیته باقی مانده است. سرگردان سرگردان. نه دوست دارد به سنت برسد و نه دوست دارد استفاده از تکنولوژی را یاد بگیرد.
مشکل از تکنولوژی نیست، مشکل از ماست که آن را پس زدیم. غافل از اینکه اگر از در بیرون بیاندازی اش از پنجره وارد می شود.نخواستیم هرچیز را به موقع و در همان زمان استفاده کنیم. ماهواره را پس زدیم.چه شد که روی پشت بام ها نشست؟. آنقدر تعلل کردیم که به این شکاف رسیدیم. خودمان آن را(ماهواره) نیاوردیم که هر جور دوست داریم بیاریمش، با آموزشی که خودمان دوست داریم از آن استفاده کنیم. پس سرزده آمد، آنطور که دوست دارد یا که دوست دارند آمد.
سنت را با اطاعت کردن اشتباه گرفتیم غافل از اینکه در این زمانه کسی به دنبال اطاعت کردن نیست. ما اشتباه کردیم، از اینکه خواستیم امروز مانند دیروز زندگی کنیم. نتیجه اش نسلی شد که ارزشهای دینی را قبول ندارد یا حداقل کمرنگ شده است. معیارهای دینی برایش درجه چندم شده است. که اگر همین معیارها را با نام های زیبای امروزی ( دموکراسی و ...) به او بگویی با اشتیاق می پذیرد. عاشورا به خیابان می آید، نمی داند برای چه. دین برایش معنای عقب افتادگی رادارد. دین در نگاهش مانع است نه راه و روش.
این شکافی که امروز دیده میشود نه ربطی به دین دارد و نه تکنولوژی. مربوط به خودخواهی ماست.
علی(ع) فرمود: فرزندانتان را برای زندگی در زمانه ی خودشان آموزش دهید.
سلام
وبلاگ بسیار زیبایی دارم
خوشحالم که به جمع وبلاگ نویسا پیوستی
ممنون از تعریفت خوشحال شدم که به ما یه سر زدی.
نسل ما با ریشه های خودش آشنا نیست.... نه اینکه سنت در ارزشش نیست.... سنت یک روند پذیرفته شده است و در نسل ما هم روند پذیرفته شده یی برای زیستن است....
همان نسل سنتی بود که جوان امروز را از ریشه های خودش ناآگاه ساخت.....(گرچه گرایش به بازگشت رو به آغاز است)
نسل سنتی پوشیدن دامن بومی را برای دختر خویش غرب زدگی دانست و دخترش را شلوار پوش نمود
نسل سنتی سخن گفتن به زبان بومی را بر فرزند خویش ننگ دید... خواست کودکش را فارس و ملی بار آورد و کودکش جهانی گشت و رو سوی زبان انگلیسی آورد
اینک آن کودک را غرب زده می نامند
همان سنل سنتی بود که عرب بودن را برتر از ایرانی بودن دید
اگر بنا باشد ایرانی نباشم.... چرا غربی نشوم؟؟ غربی ها که پیشرفته تر از عرب ها هستند....
همان سنل سنتی بود که تیشه بر ریشه زد...
پارسال دوست، امسال آشنا
نشانی تون رو نوید بهم داد
قبول دارم که نسل به اصطلاح غرب زده امروز( به گفته آقایون) تربیت شده همان نسل سنتی دیروز است که به این روز افتاده است. و من هم به همین دلیل بود که صحبت از خود خواهی نسل ها کردم که با مثال دامن و زبان بومی شما کامل شد. اما این وضعیت دوطرفه است. نسل آموزش ندیدهء من باید خودش امروز به دنبال حقایق باشد و بهانه پدر سنتی داشتم را کنار بگذارد. شما راست می گویید لباس امروز من غربی و زبانم تلفیقی از همه زبانها به خصوص عربی اما من هم در این راه مقصر هستم.
اینجا خصوصی نداره؟

من رو نشناختید؟
چرا هندی ها باید لگاریتم به اون سختی رو یاد بگیرند؟
به جا آوردین؟ پشت مسجد جامع - روبروی خانه امینیان